مسلخ

مسلخ در لغت محل پوست کندن است...اینجا پوست کنده میشن حرف های روزمره م!

بایگانی
آخرین مطالب

دو

دوشنبه, ۲۲ شهریور ۱۳۹۵، ۰۱:۰۴ ب.ظ
سال اول دبیرستان بودم. فردایش پرسش کلاسی داشتم.. یک کتاب مطالعات اجتماعی سبز رنگ هم دستم بود. رفتیم بیمارستان. یک موجود تپل سفید با یک خال قرمز وسط دوتا ابرویش میان یک پتویه نارنجی خوابیده بود. هنوز اسم نداشت. هنوز اسمش خواهر بود. چند لحظه بغض راه گلویم را بست. چند لحظه دیدم تار شد..خودم را سفت گرفتم که گریه نکنم. نکردم.
همین امروز بود. پنج تا کتابش را زده بود زیره بغلش و با لبخند گفت " بیا اینا رو برام جلد کن...کجکی بزنیا.."

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۵/۰۶/۲۲
سرو

نظرات  (۱)

خوش به حالتون
پاسخ:
=)

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی